The Tanbur Instrument (طنبور)
The Shahtar (Customized Tanbur)












The Shahtar is the result of 10 years of Shirzad's research & study on the tonality of the tanbur which has culminated into the building & enhancement of the Tanbur instrument, with the conceptualization and help of master instrument builder Kazem Ziaebrahimi, Shirzad was able to build an instrument which combines 4 very important Persian instruments, the Oud, Tar, Setar & Tanbur into a full bodied instrument that has increased the range and tonal possibilities of the instrument while still being true to the original Tanbur. By adding a fourth string, quarter tones and combining techniques unique to each one of the above instruments, his tonality, style & sound is unique among all string instruments which is why he decided to name his instrument the Shahtar. The Shahtar also incorporates 2 pickups which further allows for the change & precision of the tonality of the instrument. This type of instrument enhancement was last performed by one of the Persian music biggest legends, Ostad Darvish Khan which added a fourth string to the Setar instrument & a sixth string to the Tar instrument.
Shirzad's latest instrument was made by master instrument maker Mr. Mehdi Habibi, watch how he makes Tanbur instruments in the below video!
The Tanbur of Baghdad (طنبور بغدادی)
This is an instrument I conceived a long time ago, it is a Dotar with Moroccan Gimbri (Sintir) strings which are made of guts, it sounds like an oud, gimbri and dotar all combined. It can be used to perform very soft and gentle music or deeply grounded Raqs Sharqi music. This instrument is based on Abu Nasr Al-Farabi's book of "The Great Book of Music" (کتاب الموسیقی الکبیر). In it, he presents philosophical principles about instruments, music, its cosmic qualities, and its influences. He also wrote a treatise on the Meanings of the Intellect, which dealt with music therapy and discussed the therapeutic effects of music on the soul. Al-Farabi was a renowned early Islamic philosopher and jurist who wrote in the fields of political philosophy, metaphysics, ethics and logic. He was also a scientist, cosmologist, mathematician and music theorist.
تنبور (یا تمبور/ طنبور)، از سازهای زهیِ زخمهای دسته بلند. در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران، تنبور از لحاظِ قدمت، گستردگی و گونهگونی در شکل و اندازه، بسیار قابل توجه است
از تصاویری که از هزارۀ ۲قم برجا مانده، مشخص است که طول این سازها بهطور مشخص افزایش پیدا کرده است، چنانکه در تصویری بر روی یک جام برنزی ایرانی متعلق به سدههای ۹-۱۰قم، ساز زهی دسته بلندی به طول حدود ۱۴۰ سانتیمتر ترسیم شده است. در آثار هنری ایرانی متعلق به هزارۀ ۱قم تصویر سازهای زهی از خانوادۀ تنبور کمتر به چشم میخورد، ولی در هزارۀ ۱م این تصاویر بارها بر روی اشیاء هنری ترسیم شده است.
یافتههای باستانشناسی، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان میدهد. قدیمترین این یافتهها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به ۱۵۰۰ ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست. همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپه کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود ۱۰۰۰ ق م، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان میدهد. صرف نظر از این یافتهها، از کاربرد واژه تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومه درخت آسوریگ، رساله بُندَهش، کارنامه اردشیر بابکان، و رساله خسرو قبادان و ریدک وی معلوم میشود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دوره اشکانی و سرتاسر دوره ساسانی در ایران رواج داشته است
در فرهنگ ایران انواع این ساز با توجه به شمار وترهای آن از یکدیگر متمایز میشدند، چنانکه گاهی حتى پیشوند تنبور افتاده و ساز تنها برحسب اوتار نامگذاری میشده است، مانند دوتار، سه تار، چهار تار و شش تار.
یکی از منابع اصلی تنبورشناسی در سده های سوم و چهارم، کتاب الموسیقی الکبیر فارابی است. فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوه دستان بندی و بیان فاصلههای آن اختصاص داده است. وی دو نوع تنبور را که در ساختمان و اندازه و نظام پردهبندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند، معرفی کرده است: یکی تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در شمال و خاور این ولایت و دیگری تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن معمول بوده است.
به گفته فارابی این سازها اغلب دو تار داشته اند
از لوحهای سفالی شوش بر میآید که سازهای زهی از خانوادۀ تنبورها از ۳۰۰‘۲ سال پیش از میلاد مسیح، یعنی هزار سال پس از خانوادۀ چنگها، در بینالنهرین ظاهر شدهاند، تصویر نوازندگان این سازها بر روی لوحهای سفالی عموماً به صورت زنهای عریان و مردهای غیرعادی است
فارابی از تفاوتهای طرز پردهبندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را «الدساتین الجاهلیه» (دستانهای عصر جاهلی) خوانده، با روش معاصران خود که آن را به کمال نزدیکتر دانسته، سخن گفته است. در سدۀ ۴ق ابونصر فارابی (د ۳۳۹ق/۹۵۰م) از دو سنّت نوازندگی تنبور با عنوان بغدادی و خراسانی نام میبرد و به تفصیل نکاتی را دربارۀ نظام دستانبندی تنبور در این دو سنت شرح میدهد
تنبور بغدادی یا میزانی به گفتۀ وی دارای دستهای بلند و شامل دو وتر بود که با فواصل مختلف از یکدیگر کوک میشدند.
فارابی پس از شرح نظام دستانبندی کهن این ساز که از دورۀ جاهلیت مرسوم بود، میافزاید: الحانی نیز که بر روی آن نواخته میشد، به «الحان جاهلی» موسوم بوده است
او سپس اشاره میکند که نوازندگان متأخر تنبور در بغداد نظام دستانبندی این ساز را تغییر داده، و آن را به سمت و سوی نظامی که در آن زمان بر روی ساز عود رایج بوده است، سوق دادهاند. فارابی در تشریح تنبور خراسانی گزارش میدهد که ابعاد و اندازۀ آن در میان شهرهای مختلف خراسان متفاوت بوده است. او دستانهای تنبور خراسانی را به دو گروه ثابت و متبدله تقسیم کرده، و به تفصیل دربارۀ انواع تسویۀ (کوکِ) این ساز سخن رانده است
به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است و در قیاس با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است
فارابی * در کتاب “موسیقی کبیر” ، تنبور بغدادی را از انواع معروف سازهای گروه تنبور ذکر می کند. به گفته او این ساز را در شهرهای عراق و حوالی آن و نیز مغرب و جنوب آن می نواختند. تنبور بغدادی کاسه کوچکتر از تنبور خراسان داشته و ۲ سیم بر آن می بستند. برای پرده بندی آن نیز طول بین شیطانک و خرک را تقسیم بر ۸ کرده و پرده ای بر آن جا می بستند
ین پرده دارای نسبت ۸/۷ طول سیم و نسبت فاصله ای ۷/۸ می باشد. سپس این فاصله به ۵ قسمت مساوی تقسیم شده و به این ترتیب
عملا طول سیم به ۴۰ قسمت طولی مساوی تقسیم می شد. ۵ تقسیم اولیه در نوازندگی این ساز مهمترین نقش را داشته اند. به گفته فارابی می توان در این ساز بقایای پرده بندی پیش از اسلام رامشاهده کرد. در شکل ۱ می توان تمام نسبتهای حاصل از این سیستم را در محدوده ۱ اکتاو مشاهده نمود. شکل ۱ نشاندهنده سیمی است که بین خرک و شیطانک یک ساز فرضی قرار گرفته است.
از جمله کوکهای رایج در تنبور بغدادی می توان موارد زیر را برشمرد:
۱- همصدایی دو سیم
۲- کوک بر اساس وجود ۱ فاصله مشترک بین دو سیم
مثال ۱:کوک سیم پایین با فاصله ۱۹/۲۰ (معادل ۸۸.۸۰۰۷ سنت) زیر تر از سیم بالایی مطابق با دومین پرده. این کوک رایج ترین کوک تنبور بغدادی بوده است.
مثال ۲: کوک دو سیم با فاصله چهارم درست (۳/۴)
مثال ۳: کوک دو سیم به فاصله سوم بزرگ (۴/۵)
بررسی فواصل طبیعی در سیستم ۴۰-EDL و در تنبور بغدادی
سیستم فواصل طولی علی رغم ساختار خاص خود، سری فواصل “طبیعی” راتولید
می نماید. درشکل ۳ نام پاره ای از فواصل طبیعی مربوط به تنبور بغدادی را مشاهده می نمایید
تنبور از طریق حیره، مرکز ملوک لخمی، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت. این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت یافت، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد.
در روسیه به دومرا، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمه پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد. به گفته ریمان، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است، همان تنبور عربی یا ایرانی است.
جلیل قریشی زاده کرمانشاهی متخلص به وفا غزلی نیکو در معرفی تنبور سروده است بانگ سحری از تب تنبور برآمد عشق آتش سر کش شد و از طور برآمد رندانه زدی قصه ی هجرانی ما را مستانه به رقص عاشق مهجور برآمد نزدیکی جان هاست به هم نغمه ی تنبور با طرز تو فریاد دل از دور برآمد شور طرب انگیز هنر مستی جان شد از هستی ظلمت زده ام نور برآمد غوغای طرب سوز غم این دل پر درد آهی شد و از سینه ی رنجور برآمد آتش به همه هستی این بی خبران زد سرخ آه غمی کز لب منصور برآمد ساز تو غم آواز مرا زمزمه می کرد فریاد دل از ناله ی تنبور برآمد مست می ساز تو سر از پای ندانست ساقی همه شب می زد و مخمور برآمد از نغمه ی تنبور خلیل آتش نمرود خاموش شد و غنچه ی مستور برآمد خورشید خروشید و رخ از پرده به در کرد خم خانه خراب از شب دیجور برآمد دف عربده جو در صف رندان قلندر از سینه ی تنبور مگر شور برآمد ساز تو مرا نای قفس گیر نفس شد گلبانگ غزل شکوه چنان صور برآمد تنبور تو و شعر وفا کرد قیامت هر مرده ی ماتم زده از گور برآمد مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی ) عارف بزرگ ایرانی در دیوان کبیر غزلیاتش موسوم به دیوان شمس تبریزی چندین بار کلمه ی تنبور را ذکر فرموده اند که در این پست غزلی چند از آن دیوان عرضه می گردد: دوش در مهتاب دیدم مجلسی از دور مست طفل مست و پیر مست و مطرب تنبور مست ماه داده آسمانرا جرعه ای زان جام می ماه مست و مهر مست و سایه مست و نور مست بوی زان می چون رسیده بر دماغ بوستان سبزه مست و آب مست و شاخ مست انگور مست خورده رضوان ساغری از دست ساقی الست عرش مست و فرش مست و خلد مست و حور مست زین طرف بزم شهانه از شراب نیم جوش تاج مست و تخت مست و قیصر و فغفور مست شمس تبریزی شده از جرعه ای مست و خراب لاجرم مست است و از گفتار خود معذور مست